نقد و بررسی Dead Cells
" به قلم علی رجبی"
چه زمانی با یک بازی خوب طرف هستیم؟ وقتی که اثر مذکور بتواند هسته سبکی که در آن پا نهاده را کامل شناخته و بر روی نقاط قوتش متمرکز شود. این دقیقا کاری است که Dead Cells با نه یک ژانر بلکه چندین ژانر خود کرده است. جدیدترین ساخته استودیوی Motion Twin توانسته مرز های ممکن برای یک بازی مستقل را شکسته و فراتر از تمامی انتظارات ما رود. اما دقیقا Dead Cells از چه قرار است؟
در اولین نگاه، این فرضیه به ذهن شما خطور میکند که در نقش جنگجویی هستید، البته مرده، به دلایلی جادویی مختلف حیات دوباره یافته و حال میخواهد تا قله قلعهای که در آن زندانی شده رفته و صاحب آن را شکست دهد. این تمام داستان بازی است؛ روان، گویا و البته ساده. پلاتی که که Dead Cells به آن نیاز دارد چیزی است که صرفا یک تصویر کلی در ذهن بازیکن بسازد و بگذارد که تمرکز وی بر روی گیم پلی باشد، همچون دیگر Metroidvaniaها. اما بگذریم و بپردازیم به چیز یا بهتر است بگویم چیزهایی که این بازی مستقل را خاص و مستقلتر از دیگر عناوین Indie میکند.
شما در هر دور بازی میتوانید 4 وسیله با خود حمل کنید، یک سلاح اصلی، یک سلاح فرعی و 2 عدد ابزار کمکی اعم از انواع و اقسام مختلف تلهها، بمبها، قابلیتهای مخصوص مثل Teleportهای کوتاه و غیره. هدف شما یک چیز است: کشتن تمامی دشمنان و در صورت وجود، باس فایتهای مربوط به هر مرحله و رسیدن به انتهای آن بخش. البته این صورت کلی بازی است زیرا که؛
1- Dead Cells یک بازی Rougelike است
بدین معنا که اگر حین بازی بمیرید، همه چیز خود را از دست داده و به ابتدای دنیای بازی باز خواهید گشت. آیا این یک ویژگی خسته کننده یا نیازمند حوصله و صبر فراوان است؟ خسته کننده نه اما صبر فراوان میطلبد. درواقع شما باید دائما سعی کنید و بهتر و بهتر شوید؛ دشمنان بازی زیاد هستند اما تعداد و نوع آنها محدود، بنابراین شناخت الگوی حمله و ضربات مختلف آنها کاری غیرممکن نیست. از دیگر ویژگیهای این بازی، تغییر ساختار مراحل و خود دنیا است، Dead Cells ذهن شما را از دیدن تکرار و مکررات دور میکند. تمامی موارد ذکر شده خود مسیر را برای یکی از خصلتهای بی نظیر این عنوان باز میکنند؛ تنوع بیپایان. معمولا وقتی یک بازی Permadeath را تجربه میکنید و برفرض میمیرید انتظار دارید که در دور جدید شاهد موارد جدیدی باشید، مواردی که به شما انگیزه تکرار دوباره بازی را بدهد، Dead Cells به واسطه متغیر بودن ساختار دنیوی توانسته به این هدف دست یابد، چیزی که با شناخت و تسلط کامل بر روی این ژانر بدست میآید. حتی بعد از بدست آوردن تمامی ابزارهای اصلی شخصیت اصلی، مثل قابلیت دویدن بر روی دیوارها یا شکستن موانع سنگین زیر پایتان، باز هم بعد از چند دور بازی متوجه می شوید که هنوز یک سری مناطق را ندیدهاید، خود من بعد از هفتادو یکمین دور بازی به منطقهای جدید دست یافتم که مایع شادی بسیار بود!
2- Dead Cells یک Metroidvania کامل است
تغییر در دنیا و تنوع محیطی، تنها بخشی از ماجراست و یک طرف مسئله یعنی "عدم وجود تکرار" را تشکیل میدهد، اما خود گیمپلی و رویه پیش روی مراحل چه؟ جای نگرانی نیست، Motion Twin بیش از 100ها سلاح و ابزار مختلف را برای شما قرار داده تا بسته به سلیقه شخصی و شیوه بازی کردنتان مراحل را به پیش ببرید. اگر به سریع کشتن و چابکی، به عبارتی Mobility علاقه دارید، میتوانید یک جفت چاقوی سریع جهت ضربات نزدیک، چندین چاقوی پرتابی، یک بمب و تلههای شکاری را به دست گرفته و با سرعت هرچه تمام به پاک سازی مراحل اقدام کنید؛ بالعکس اگر از مبارزات سنگین لذت میبرید میتوانید یک سلاح سنگین چون تبر حمل کرده و طور دیگری عمل کنید و غیره. تنوع سلاح به کنار، آیا به این فکر کردهاید که مثلا تیروکمانی که در دست دارید اگر تیرهای انفجاری میزد چه میشد؟ دیگر لازم نیست فکر کنید، تنها کمی کاووش و جستوجو میخواهد. در مراحل مختلف Dead Cells آنقدر اتاقکهای مخفی و رموز نهفته که شما خواه ناخواه به فکر تجربه ده باره یا حتی بیست باره یک مکان میافتید. دیدن یک Metroidvania این چنین جذاب در نسل حاضر از موارد طلایی به حساب میآید که این عنوان برایمان محیا کرده است.
پس برخلاف ظاهرش، این بازی چندان هم ساده نیست بلکه پیچیدگی خود را در گذر زمان نشان میدهد. سلاحهای مختلفی که از آن صحبت کردیم یا در قالب Blueprintهای مختلف بدست میآیند یا بصورت عینی از کشتن دشمنان یا باس فایتها. برای ساخت ابزاری که بصورت Blueprint بدست میآورید و البته یک سری دیگر از قابلیتهایی که بطور پیش فرض در بازی حضور دارند، مثل وجود یک معجون که خون شما را باز میگرداند، نیاز به جمع آوری سلولهای آبی رنگی دارد که با کشتن موجودات بازی بر زمین میافتند. اینها به نوعی واحد درون بازی هستند، مثل واحد Soul که در عناوین Dark Souls وجود داشت. فقط باید در نگه داری آنها محتاط بود زیرا همانگونه که ذکر کردیم یک بار که بمیرید هرچه داشتید را از دست خواهید داد و از آنجایی که تنها فرصت رسیدن به Upgradeها و ساخت وسایل، مابین مراحل در یکجور HQ است، باید حواسمان باشد که در عین سریع عمل کردن و جمع آوری موارد مدنظر، زیادی خطر نکنیم. البته برخی مواقع ریسک کردن هم پاداشهای خودش را دارد! در این HQ، جدای از کاری که ذکر شد، میتوانید به ارتقای سطح اسلحه های خود، اضافه کردن عناصر مختلف به انان و بهره بردن از 3 Bonus یا خصلتهای ویژه بپردازید.
میدانید بهترین نکته درباره این همه داده در یک بازی چیست؟ اینکه آنقدر ساده و کاربر دوستانهاند که هرکسی میتواند پس از چند دور بازی با تمامی مکانیزمهای آن کنار بیاید و آنها را به راحتی فرا گیرد. برای مثال نیازی نیست که یک راهنما به شما بگوید برای تلپورت کردن از این سر به آن سر نیاز به فلان عمل و فلان پلتفرم خاص را دارید، صرفا با برخورد به اولین Checkpoint و البته مکان Teleportation خود متوجه وضوح آن میشوید؛ دکمه را فشرده و سپس میبینید که خدای من، چقدر رابط کاربری این بازی ساده است! Dead Cells شاید حجم وسیعی از مسائل را در درون خود جای داده باشد اما در پیادهسازی و نمایش انها اصلا فخرفروشی نکرده و سعی میکند تا حد ممکن "در کنار شما" باشد. صحبت از قابلیتهای مختلف هم شد، آیا لازم است بگویم که قابلیتهای بخصوصی که براساس عناصر چندگانهاند بر محیط هم اثر میگذارند؟ برای مثال تیروکمان یخی شما میتواند یک دریاچه را منجمد کند و بدین ترتیب دشمنان در جای خود ثابت خواهد ماند. این بازی سعی میکند AAA های خوب امسال را کنار هم گذاشته و بصورت مینیمالترین شکل ممکن همه آنها را یکجا ارائه دهد!
طراحی Boss Fightهای بازی در یک کلام بینقص است و منظورم از این بینقصی، همچون حالتی است که حین مبارزه با Smough و Orenstein تجربه میکنید؛ نه خیلی سخت نه خیلی آسان، کاملا متعادل و پویا، طوری که جا برای خطا کردن نیست. تنها یک حرکت اشتباه و یک ثانیه دیر عمل کردن منجر به مرگ میشود. برای مثال اولین باس فایتی که "معمولا" به آن بر خواهید خورد (از کلمه معمولا استفاده کردم زیرا همانگونه که گفتم دنیای بازی مناطق مختلفی دارد و بسته به رویه ی که در پیش میگیرید ممکن است کاملا خلاف مسیر معمول بازی حرکت کرده و به انتهای متفاوتی برسید که حاوی موارد جدیدی است)، از الگوهای ضربت سادهای استفاده میکند، چندین پرش، یک حمله بلند و … آیا آسان است؟ اصلا، حتی بعد از 100 دور بازهم مواقعی وجود دارد که از همان دشمن میمیرم. مسئله اینجاست که Dead Cells در سرتاسر بازی همچون یک حالت time attack عمل میکند، میخواهد شما مراحل را در مقایسه با دفعه قبلی بهتر، سریعتر و متفاوتتر به اتمام رسانید، اما در همان حال نمیخواهد که حتی 1 درصد فکرکنید بازی از هر لحاظ آسانتر شده است.
صحبت از Time Attack شد، جالب است بدانید که چنین حالتی هم درکنار حالت عادی در بازی وجود دارد. در مراحل شما زمان محدودی را در اختیار دارید و هدف، کشتن هر چه بیشتر دشمنان، جمع آوری حداکثر امتیاز و درنهایت بستن پرونده آن مرحله با کشتن باس نهایی است، چیزی که واقعا مهارت میطلبد زیر خواستار یک مدیریت زمان هوشمندانه در کنار مهارت و چابکی مناسب برای کشتن دشمنان است. امتیاز شما در انتهای این حالت روی Board مخصوصی ثبت میشود که میتوانید با دیگر بازیکنان مقایسه کرده و به فکر ارتقای ان باشید؛ یک جور سیستم Ranking.
از لحاظ بصری Dead Cells بسیار زیبا و چشم نواز بنظر میرسد. گرافیک آن تماما پیکسلی نیست، تقریبا حالتی دارد که در آن مدلهای 3 بعدی را در قالب انیمیشنهای 2 بعدی پیکسلی درآوردهاند و به لطف تنوع محیطی، چشمان شما هیچ گاه از دیدن بازی خسته نخواهند شد؛ از اعماق فاضلابهای ماگمایی بازی گرفته تا بالاترین برج ساعت و دروازههای سلطنتی.
"بازبینی تصویری"
"گشت و گذار همیشه برای شما پاداش خواهد داشت"
"Praise the Sun"
"عکسی نیمه کامل از تمامی ابزار و قابلیتهایی که در بازی خواهید یافت"
"آن پیام لعنتی هنگام مرگ همه عناوینی که آخرشان Souls دارد…"
نکات مثبت:
گیم پلی کامل
گرافیک چشم نواز و زیبا
تنوع بی پایان
ارزش تکرار بسیار بالا
باس فایت های جذابی که هیچگاه تکراری نمی شوند
وجود مناطق مختلف
نکات منفی:
—
و سخن پایانی
اگر میخواستم Dead Cells را در یک کلمه وصف کنم، میگفتم بینهایت. در این بازی تکرار معنایی ندارد، انتهایی وجود ندارد و همیشه جا برای تکرار و لذت است. با توجه با قیمت بسیار مناسب آن و محتوای وسیعاش، میتوان گفت که Dead Cells از جمله عناوین کوچکی است که در سطوحی فراتر از بسیاری از بازیهای امروزی قرار دارد.
Verdict
If I wanted to describe Dead Cells in one single word, I’d say Infinite. There is no place for repetition in Dead Cells, no ends, this game’s aim is to be always funny and worth replaying. Judging by it’s price and the content it offers, Dead Cells is easily if not the best, one of the best Indie games that should be placed among nowadays’ AAA games.
Score: 9.5 – PC Version